مقاله

وکلا و بی اعتمادی مردم

از صدا و سیما و رسانه و مردم و … گله بسیار کردیم ولی شاید تا کنون هرگز نیاندیشیده ایم ریشه این بی اعتمادی مردم از کجاست.

امروز جلسه دادرسی داشتم و وکلای طرف مقابل از ریش سفیدان وکالت بودند. به رسم ادب و پیش از جلسه جلو رفتم و سلام کردم اما برخوردی سرد و زننده داشتند گویی دعوای اصلی میان من و ایشان است. اوایل جلسه که جو دادگاه به نفع ایشان بود، بسیار آرام بودند و مدام زیر چشمی به من نگاه می کردند و پوزخند می زدند، تا اینکه قاضی خواست پاسخ بدهم. زمانیکه شروع به سخن گفتن کردم برآشفته شدند و دو نفری شروع به داد و فریاد کردند. در اینجا بود که بر خلاف اخلاق و رعایت شان همکار شروع به توهین به من و موکلم کردند که ناگاهیکی گفت من باید رای به نفع موکلم بگیرم، گفتم رای باید به حق باشد ولو به ضرر موکل من، اما جو کاملاً تغییر کرده بود و سکوت و رعایت اخلاق و ادب از سوی من و پرخاشگری و توهین از سوی ایشان، دادگاه را با ما همسو کرده بود تا جاییکه قاضی وکلا را تهدید به اخراج کرد. در اینجا یکی از وکلا به سمت من و میزان تمبر ابطالی ایراد گرفت. از قاضی درخواست کردم میزان تمبر من و ایشان بررسی شود و همچنین وکالت نامه هایمان. کاشف به عمل آمد وکالت ایشان از پسر خواهان است و نه شخص خواهان و کپی وکالت نامه پدر به پسر را نداشتند و تمبری هم که الصاق کرده بودند، بسیار کمتر از تمبر من بود. قاضی پرسید اگر اعتراضی دارم که عرض کردم من تابع نظر دادگاه هستم و اعتراضی به حضورشان ندارم. با خودم اندیشیدم که شاید با این کار اندکی آرام شوند که ناگاه به شهود ما حمله کردند. گفتم اگر جرح دارید بفرمایید، گفتند ما اینها را نمی شناسیم. گفتم مگر زمانیکه شما شاهد بیاورید من می شناسم؟ شکر خدا قاضی سخنان شهود را استماع کرد و جلسه پس از سه ساعت پایان یافت. در پایان دستم را دراز کردم تا با ایشان دست دهم که هیچکدام اعتنایی نکردند و با تنه زدن به من و موکلم که در آستانه در ورودی بودیم، از اتاق خارج شدند.

در راه بازگشت با خودم می اندیشیدم که «از ماست که بر ماست». همکاران ما آنگونه در دادگاه ها عمل می کنند که گویی خود طرف دعوا هستند. وقتی همکار احترام همکار را نگه نمی دارد نمی توان از دیگران توقع احترام داشت. 
همکارانم روزی رسان ما خداست و بس. برای یک لقمه نان بیشتر حق را ناحق نکنید، با همکارانتان درست رفتار کنید، مخصوصاً اگر پیشکسوت او هستید تا جوانتر ها بیاموزند که اخلاق و شان یک وکیل دادگستری چگونه باید باشد. از همکاران دیگرتان بد نگویید، شما و من خوب می دانیم که حقوق علم اختلاف نظرها و تفاسیر است. مادامیکه ما چنین بی رحم با یکدیگر برخورد می کنیم، حق دهیم که دیگران در پی سوء استفاده و بدبینی نسبت به ما باشند. یک بار دیگر سوگند وکالت را بخوانید، شاید خاطرتان آید که چه سوگندی یاد کردید و چه چیز وثیقه درست عمل کردن به آن است و اگر نمی توانید این کار را کنار گذارید و به کار دیگری مشغول شوید که شما عده کم، کل وکلا را نابود می کنید: 
در اين موقع که می خواهم به شغل شريف وکالت نائل شوم ، به خداوند قادر متعال قسم ياد می کنم که هميشه قوانين و نظامات را محترم شمرده ، و جز عدالت و احقاق حق منظوری نداشته ، و بر خلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری ننمايم . و نسبت به اشخاص و مقامات قضائی و اداری و همکاران و اصحاب دعوی و ساير اشخاص ، رعايت احترام را نموده ، و از اعمال نظريات سياسی و خصوصی و کينه توزی و انتقام جوئی احتراز نموده و در امور شخصی و کارهايی که از طرف اشخاص انجام می دهم راستی و درستی را رويه خود قرار داده و مدافع از حق باشم . و شرافت من وثيقه اين قسم است که ياد کرده و ذيل قسم نامه را امضاء می نمايم.
نمایش بیشتر

کیارش هوشمند

وکیل پایه یک دادگستری و استاد دانشگاه، دانش آموخته دانشگاه تهران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن