مقاله

بی هویتی، ارمغان جمهوری اسلامی برای ایرانیان

فاجعه 57 زمانی رخ داد که ایرانیان در حال بازگشت به پیشینه شکوهمند خود بودند و پس از قرنها آزادی و برابری که خود بنیانگذار آن بودند را دوباره تجربه می کردند، اصلاحات در حال انجام بود، با این حال استعمارگران و ابرقدرتها از این موضوع نگران بودند و منافع خود را در خطر می دیدند؛ افرادی که به ظاهر روشن فکر بودند، اما در باطن سرسپرده سیاست های شوروی و کمونیسم به شستشوی اذهان عمومی مشغول بودند و گویی در آن روزها، دنیا با ایران و ایرانی سر جنگ داشت. باری، جهان وطنان چپ از یک سوی، مذهبیون بی وطن سر سپرده تازی از یک سوی و تشویق های پشت پرده قدرت های خارجی از سوی دیگر، در حال ساخت سدی در برابر ملت ایران بودند تا باری دیگر ایران به «شبچراغ روزگاران» تبدیل نگردد. افیونی که در راه نابودی ایران استفاده شد، سیار قوی و مهلک بود: دین. فی الواقع ریشه های این فاجعه زمانی بنیان گذارده شد که صفویه با جعل تاریخ و ایجاد «ناسیونالیته مذهبی» سعی بر ایرانیزه کردن اسلام و پایان دادن به تلاش میهن پرستانی چون پاپک خرمدین ها و سیاوش سپیدجامه ها داشت؛ توضیح آنکه از سلسله منقرض ساسانی و فره ایزدی ایرانی دختری را انتخاب کردند و نام او را «شهربانو» نهادند و او را به ازدواج «حسین» نوه خانواده نبوی حاکم در آوردند و حاصل این ازدواج را «سجاد» امام چهارم شیعیان می دانند که پس از 20 سال از زندگی مشترک پدر و مادرش به دنیا می آید! (برای مطالعه بیشتر به کتاب «جامعه شناسی تحریفات وارده بر واقعه عاشورا، نوشته دکتر عبدالحمید ضیایی رجوع کنید) اما نکته جالب همین جاست که ایرانیان هرگز اسلام را به شکلی که بود نپذیرفتند و خود مذهبی را ایجاد کردند که بنای مخالفت با اسلام را داشت، گرچه در ظاهر قضیه پیروان خاندان آخرین پیامبر گشتند. به هر روی، در تمام مدت زمانیکه تازیان به سبب خیانت «سلمان فارسی» بر ما غالب گشتند، ایرانیان بسیاری سعی بر حفاظت و حراست از میراث گران بهای پدران ما داشتند و حتی قیمت این پاسداری را با خون دادند.
باری، به لطف حکیم ابوالقاسم فردوسی و دیگر دلاوران، ما امروز، برخلاف دیگر کشورهای مورد هجوم مانند مصر و سوریه و عراق، همچنان به زبان پارسی سخن می گوییم و هنوز فرهنگ و تاریخمان را با شکوه می دانیم و ارج می نهیم. اما، از سال 57 بازی قواعد دیگری یافته و گویا عنیران آمده اند تا بازی را یکسره و به 14 قرن تلاش بی ثمر خود پایان دهند و ایرانی را از فرهنگ و تاریخ خود جدا کنند. خواجه نصیر الدین طوسی می گوید برای اندازه گیری میزان نفوذ استعمار به اسامی افراد مراجعه کنید و همین کلید، خود گویای قضیه است که ما تا کجا تحت نفوذ و سلطه آخرین مهاجمانمان هستیم. اما از تلاش های جمهوری اسلامی نیز در این راه نباید غافل شد، مانند انتشار فهرستی از اسامی که ایرانیان نمی توانند بر فرزندان خود بگذارند، یا دستورالعمل محرمانه صدا و سیمای میلی جمهوری اسلامی که تمام افراد خوب و مثبت نام های تازی بر خود دارند و افراد خلاف کار و منفی نامهای پارسی، حال آنکه در تمام مدت وکالتم شاید تعداد خلافکارانی که در پرونده هایم با ایشان چه به عنوان وکیلشان و چه به عنوان وکیل طرف مقابلشان حضور داشتم، تعداد خلافکارانی که نام پارسی داشتند به انگشتان دست هم نمی رسد و اکثر ایشان یا محمد بودند یا علی یا فاطمه! حال در اقدامی جدیدتر، جمهوری اسلامی تیغ سانسور و تحریفش را متوجه کتاب های درسی کرده و با حذف تاریخ شاهنشاهی ایران و بسیار منجز و خلاصه نمودن آن و فقط ذکر نکات منفی یا حتی نسبت دروغین به بعضی از شاهان دادن، سعی در جهت دهی به افکار کودکان دارد و چه دردی بیش از آنکه بی هویتی و بیگانه پرستی را از کودکی به افراد بیاموزند؟
اگر هر کدام از ما امروز انسانی است با خصوصیات خاص خود، دلیل آن گذشته زندگی ما است و ما بدون این تجربیات هرگز پخته نمی شدیم، یا در حالت رانندگی گرچه تمرکز بر آنچه در مسیر طی شده سبب ساز خطر برای ما می گردد و بسا ما را از حرکت باز دارد، اما بی شک بدون نگاه به پشت سر نمی توان به راه پیش رو ادامه داد. امروز که جمهوری ننگین اسلامی تبری از مجموعه خرافات به نام دین برداشته و بر پیکره درخت تنومند تاریخ و فرهنگ ایرانی فرود می آورد و هر روز ایرانیان داشته های دیروز خود را بیشتر به دست فراموشی می سپارند، بر ما است تا فرزندان و نسل جوان را با تاریخ شکوهمند کشورشان و خاصه تاریخ معاصر و شناساندن خائنین حقیقی که در جمهوری اسلامی به خادمین ملت تغییر هویت داده اند آموزش دهیم تا در راه مبارزه و دفاع از خود قوی تر از پیش ظاهر گردیم و یادمان باشد که ما در برابر نسل های بعد از خود باید پاسخگو باشیم که چرا از میراثی که در دستمان امانت بود، به خوبی محافظت نکردیم، ضمن آنکه مطالعه نحوه شکل گیری و وقایع پیش و پس از فاجعه 57 در مسیر مبارزه و بیرون راندن دشمنان ایران از مام میهن تنها چراغ روشنگر راه خواهد بود.
18 فروردین 1397
هوشمند رحیمی  وکیل پایه یک دادگستری
نمایش بیشتر

کیارش هوشمند

وکیل پایه یک دادگستری و استاد دانشگاه، دانش آموخته دانشگاه تهران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن